بهترین هدیه زندگی

گلم این سه عکس مربوط به پنج ماه و هشت روزگیته عکسهات زیاد بودن، من و بابایی این سه عکسو برای آلبومت پسندیدیم     این عکسها رو به ترتیبی که دوستشون دارم گذاشتم، تمام دوستانی که لطف دارن و پیام میذارن مثل خودم عکس اولی رو بیشتر دوست داشتند یکی از عکسهای که سه تایی باهم انداختیمو قاب کردیم تو اون عکس خندیدی دندونای خرگوشیتم مشخص شده گرفته شده در ٤/١٢/١٣٩٠ ...

دختر عزیزم هیچ وقت محبت های مادربزرگهای مهربونتو فراموش نکن. به لطف خدا دو تا مامان بزرگ داری که یکی از دیگری مهربون تر و دلسوزتر که دائم بری سلامتیت دعا میکنن منم از خدای منان برای جفتشون آرزوی طول عمر باعزت دارم ...

 خاله مریم  روز میلاد حضرت محمد(ص) متولد شده به همین دلیل هر سال برای تولد قمریش کیک می گیره شما هم طبق معمول تیپ زدی و برای اولین بار تو موهات گل سر زدم ولی مگه گذاشتی تو سرت بمونه...  اون شب خیلی گریه کردی ...

همه میگن من شببه این عکسم به نظرتون چند ماه دیگه من این شکلی میشم؟ ...

       جوجوی مامان این ست نرم و لطیف خیلی بهت میاد و توش احساس راحتی میکنی      دست مامانم پرتوان...          تمام سعی خودشو کرد و امسال همه رنگ و همه مدل برات بافت               امیدوارم قدردان زحماتش باشیم                       ...

  پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله : دختران ، دلسوز ، مددكار و بابركت‏اند . هر كس يك دختر داشته باشد ، خداوند ، او را پوششى از دوزخ قرار مى‏دهد و هر كس دو دختر داشته باشد ، به خاطر آن وارد بهشت مى‏شود و هر كس سه دختر يا مانند آن خواهر داشته باشد ، جهاد و صدقه از او برداشته مى‏شود خانم گل با اینکه این روزها هوا سرد تر شده ولی سعی میکنیم به خونه فامیل و دوستان سر بزنیم، چون شما در مرحله حساس شناختی به سر میبری و دوست دارم که اجتماعی باشی و به لطف خدا تو بغل غریبه ها هم میری و غنچه لبخندتو بهشون هدیه میدی مگر در موارد خاص نسبت به بعضی ها واکنش معکوس نشون میدی زل میزنی بهشون بعد ...

 سلام بر سرزمین آریایی ام در تصاویر حک شده در سنگهای تخت جمشید,هیچ کس عصبانی نیست. هیچ کس سوار بر اسب نیست. هیچ کس را در حال تعظیم نمیبینید. هیچ وقت در ایران برده داری مرسوم نبود. در بین این صدها پیکر تراشیده شده حتی یک تصویر برهنه وجود ندارد. این آداب اصیلمان است: نجابت ,قدرت, احترام ,مهربانی, خوشرویی . تقدیم به همه ایرانیان تا یادمان باشد که چه بودیم و چه باید باشیم ...

عزیزم دیشب ٦/١١/١٣٩٠بهار، مهتاب دوست بهار و پرنیا خونمون بودن و شما حسابی بلا شده بودی    ...

  امروز صبح به اتفاق مامانی و بابایی راهی مطب آقای دکتر شدیم شاید بپرسید کدوم دکتر؟ همونی که با نی نی ها مهربونه، همیشه منو میبرن پیشش، آقای دکتر پژمان موحدی  از شب قبلش مامانم همش بهم میگفت فردا میریم دخترمونو خوشگل کنیم، گوشواره تو گوشش کنیم و... منم پیش خودم فکر کردم قراره چه جوری گوشامو خوشگل کنن تا اینکه ساعت ١٢:٣٠ ظهر بود که نوبتمون شد و آقای دکتر اولش گوش راستمو  با پنبه خیس کرد البته شما بزرگترها به این کار الکل زدن می گید بعدش گوشمو منگنه کرد منم دردم گرفت گریه کردم بعدش رفت سراغ خوشگل کردن اون یکی گوشم، مامانم میگفت: صبر کنید اجازه بدید آروم شه،بعد... ولی دکترم اصلا گوش نک...