فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

بهترین هدیه زندگی

مامان جیش دارم

1393/2/12 20:10
نویسنده : مامان
1,150 بازدید
اشتراک گذاری

سلام  گل بنفشه زیبای بهاری ام

امممممممممم چقد خوشرنگی

صبح 8:30 از خواب بیدار شدی  بابایی هنوز نرفته بود اداره و گفتم بریم دسشویی قبول نکردی اندکی نگذشته بود که خودت گفتی بریم. الهی قربونت برم من که واقعا آرامش من خیلی خوبه و برخلاف پیشنهاد دیگران که دایم به من توصیه میکنن دعوا کن داد بزن و بچه باید حساب ببره و... البته به ندرت از این روشها به گونه ای استفاده میکنم ولیاصلا مثمر ثمر نیست و راضی نیستم و همین که نظرنو با آرامش کامل بهت میگم خودت مکثی میکنی و میبینی باید دسشویی بری یا مسواک بزنی یا فلان بپوشی و... خیلی به نظرم بهتر و دلنشین تره تا استفاده از شیوه خشونت و زور و چیزی که بسیارمیبینم

صبحانه لیوان شیر ناگهان ریخت تو سینی صبحانه و وضع عجیبی ایجاد شد. طبق معمول کنترل خود و سپس راهی آشپزخانه شدم و تو فنجونت آوردم. از بس دس دس کردیوگفتی تو این نمیخوام تو فنجون باشه. البته بهانه بود چون روزایقبل تو این لیوان میخوردی. بالاخره اینم یه اتفاق بود در ابتدای صبح

برای اولین بار گفتی مامان جیش دارم ذوق زده شدم سریع بردمت

ساعت 11 رکسانا اومد خونمون و با هم بازی کردین و قرمه سبزی واستون کشیدم میل کردین

بعد از ناهار بردمت دسشویی با عرض معذرت که همه چیزو میگم پیپی داشتی( از این جهت میگم که هنوز خبر نمیدی پی پی تو)

گفتی رکسانا واسم مسواک بزنه خیلی صحنه زیبایی بود عکس انداختم ازتون

موقع خواب هر هرک تون گرفته بود یادم به کودکی های خودمون افتاد که عجیب خندمون میگرفت همین که بهمون میگفتن بخوابین

و جفتتون خوابیدین. مامان رکسانا تو خواببردش. ساعت 16 بیدار شدی تا پوشکت خشک بود. بابابا راهی آزادی شدیم پفیلا نوش جان کردی پوشکت کردم ولی دو بار دسشویی بردمت جیش کردی و تقریبا یک ساعتی قلعه بادی سرگرم شدی و خوش گذروندی شامتو تو پارک بهت دادم .

ششششششششششم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)