26
سلامی به گرمی این روزها امروز صبح خیلی کسل از خواب پاشدی تقریبا 9:30 بود و میخواستم واست نیمرو آماده کنم گفتی:"خاموشش کن" منم گفتم چشم بعد از حرفت پشیمون شدی و خواستی که واست درست کنم گذاشتم جلوت و یه تخم مرغتو خوردی بله خودت خوردی تا من رفتم تلفن جواب بدم اومدم دیدم تمام شده شاخم داشت در میامد اولا که خودت خوردی ثانیا که یه تخم مرغو خودت خوردی. احسنت نشون دادی که میتونی. بعدش رفتیم حمام و آب بازی و ... واست سبد بردم توش آب میریختی و دیدی آب توش نمیمونه برات جالب بود ولی خوشت نیومد و ترجیح دادی با همون قوطی خالی شامپوت بازی کنی و پر و خالیش کنی اومدیم بیرون واست سمبوسه آماده کردم عکس سمبوسه مامان ساز ریز و خوشمزه یکی شو خورد...