رفتن مامان جون
عزیزکم دیشب مامان جون رفتش و ما تنها شدیم ،من و مامان جون کلی گریه کردیم
من می بایست همه کاراتو خودم می کردم البته شما هم خیلی دختر گلی هستی و بامامانی همکاری می کنی
دخترکم مامان جون تو این ١١ روزی که پیشمون بود خیلی خیلی برامون زحمت کشید
روزی هزار بار شما رو با عرق شاطره و دوغ می شست تا زردیت زودتر دفع شه،اصلا مامیت نمی کرد میگفت گرمته و پوستتم حساسه به همین خاطر مجبور می شد هر روز یه عالمه شلوار و لباستو بشوره و...
خلاصه خیلی لطف کرد دستش درد نکنه ان شاالله بتونیم جبران کنیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی