فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 11 روز سن داره

بهترین هدیه زندگی

ماجراهای نخ دندون شبانه...

سلام  فاطمه جونم، سلام دوستان گلم هر شب با من نخ دندون میکشی که دندونات خراب نشه. در واقع من که میخوام نخ بکشم دستتو دراز میکنی که منم میخوام. یه تیکه از نخو برات جدا میکنم شروع به خوردنش میکنی و ...  این عکسها مربوط به دیشب ساعت 1 بامداده که از خونه مامان فریده برگشتیم(ببینید تا پاسی از شب بیدارم) تو این عکس داری نخو از دستم میکشی   بقیه ماجرا در ...   تو این عکس داری به پاکسازی دندونات میپردازی   عکسهای شهربازی ستاره با مهرسا    ...
25 تير 1391

شالاپ شلوپ روی آب و...

  سلامی به پاکی آبی که قراره فاطمه توش بشینه و کدرش کنه سلام عزیزترینم، سلامی به گرمی این روزهای گرم تابستون که فرصت مناسبیه که از آب بازی و شالاپ شلوپ زدن روی آب حسابی لذت ببری و سرگرم باشی امروز آدینه اس. در راه برگشت از بوشهر ناهار رو در باغ باباجون صرف کردیم (با ماجراهایی که تو طبخش داشتیم  هیچوقت یادمون نمیره کلی خندیدیم) تا فراموشم نشده به اطلاعت برسونم که مامان جونینا گوسفند گرفتند و دوباره همه قلم ها و ماهیچه هاشو برا نوه عزیزش کنارگذاشت. دستت درد نکنه مادر عزیزم که همیشه به فکرمون هستی، کاش میتونستم گوشه ای از زحماتتو جبران کنم تصویری از غوره باغ   آرزو دارم همیشه شاهد لبخند رو لبانت باش ب...
23 تير 1391

الله اکبر...

سلام بر همه دوستان گلم که همراه همیشگیمون هستند ولی بیصدا میان و هیچ رد پایی از خودشون بجا نمیزارن ناز گلم بهت یاد دادم تا میگم الله اکبر دو دستتو میبری سمت گوشت میگی ا(با فتحه) کارت های بن بن بن که باهات کار میکنم آب، گل و هاپو خوب یاد گرفتی و تکرار میکنی دختر زرنگ و باهوشم آمادس که چیزهای جدید یاد بگیره   ...
18 تير 1391

زاغک کوچولو

ساعت ١٩ در حال خوردن کیک بودم. تکه کیکی که در حال داخل رفتن به دهانم بود رو با دستت ربودی و به دهانت بردی من و بابایی به هم نگاه کردیم و به کارت خندیدیم زاغک کوچولویم دوستت دارم کارت بسیار زیبا بود به دین وسیله اعلام کردی: منم در خوردنت شریک کن ...
17 تير 1391

کارهای جدید عسلکم

از تهران تا شیراز لالا کردی امروز صبح بلیط برگشت داشتیم قبل از رسیدن به فرودگاه در تاکسی لالا کردی. به خونه که رسیدیم چشاتو باز کردی با هیجان نگاه میکردی اینجاکجاس!! مگه ما چند ساعت پیش تهران نبودیم!! بله دخترم مسافرت هوایی خوبیش همینه تو یه چش بهم زدن به مقصد میرسیم و اما اومدم که از شیرین کاریها و شیرین زبونیات بگم *عزیزم تا بهت بگیم الو کن گوشی یا هر چی دم دستت باشه ( چیزیم که نباشه دستت) رو میبری دم گوشت و میگی ا(با فتحه) *وقتی صدا میزنم امین، شما هم تکرار میکنی امی امی *زبونتو کشف کردی و با دست میگیریش *به کمک تکیه گاه چند ثانیه میتونی بایستی *خودت بدون کمکمون هروسیله ای رو میگیری و بلند میشی...
15 تير 1391

دربند

  سلام  اومدیم با عکسهای سفرمون بعدازظهر امروز چهارشنبه هوس دربند کردیم از میدان ولیعصر تا میدان تجریش سوار اتوبوس شدیم مسافت طولانی بود، اما با حضور ورجک نفهمیدیم کی رسیدیم. تو راه برای همه دلبری میکرد. دختر نوجوانی تو اتوبوس میگفت همه چششو مال خودم کردم. جیغ و دادی راه انداخته بودی که بیا و ببین. بابایی گفت صداش تا قسمت مردا میومده   ١٤ تیر تو اتاق نشوندمت تو قفسه بوفه بهت غذا دادم. ای بابا منم زرنگم راهشو پیدا میکنم  عکسهای فاطمه در لابی هتل یه نی نی خارجی به نام نئون داشت تو لابی گاگله میکرد اینقد براش ذوق کردی میخواستی ازتو بغل پایین بیای و بری رو زمین پیشش دربند خو...
14 تير 1391

حضور فاطمه دراولین جشن

 دخترم این اولین باری بود که در مراسم عقد(مراسم عقد دختر خاله ام رقیه خانوم) شرکت میکردی. با بقیه همراه میشدی و دس دسی و نینای نای میکردی. فدات بشم الهی همه عمرت تو شادی وخوشی سپری شه بابایی میگفت وقتی میاومدی پیش مردا که تو خونه بغلی بودن برا خودت دس دسی میکردی، امین میگفت معلوم نیس شما خانوما چی کار میکردین که رو وروجکم اثر گذاشته الهی فدات بشم وقتی از آرایشگاه اومدم منو نشناختی و تا چند دقیقه تو چشام زل زدی و با تعجب نگه کردی منم که نمیتونستم ببوسمت، تا بغلت میکردم دس به موهام میزدی همه چیز برات جالب بود رقیه جونم، دختر خاله و دختر عموی عزیزم،یا بهتر بگم خواهر مهربونم خیلی خیلی دوست دارم و برا...
11 تير 1391

اولین لاک فسقل خانوم

گل خانومم چون لباسی که میخواستم برا جشن تنت کنم ترکیبی از دورنگ قهوه ای و سبز بود این دو رنگ لاکو واست گرفتم شب وقتی خوابیدی عملیات لاک زنیو شروع کردم به خیال خودم وقتی خوابی کمتر تکون میخوری زهی خیال باطل!! همون طور که در عکس پایین مشاهده میکنی دستتو مشت میکردیو لاکارو میماشتی به...دستتو تو دستم نگه میداشتم که به جایی نزنی ولی زیاد فایده نداشت خلاصه به هر سختی بود کار به پایان رسید و اینی شد که میبینی ولی خیلی ناز شد. جفت پاهاتم  به همین سبک لاکیدم   ...
10 تير 1391