زاغک کوچولو
ساعت ١٩ در حال خوردن کیک بودم. تکه کیکی که در حال داخل رفتن به دهانم بود رو با دستت ربودی و به دهانت بردی من و بابایی به هم نگاه کردیم و به کارت خندیدیم زاغک کوچولویم دوستت دارم کارت بسیار زیبا بود به دین وسیله اعلام کردی: منم در خوردنت شریک کن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی