فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

بهترین هدیه زندگی

شروع دد گفتن

سلام بر موسیقی زندگیم فسقلی بالاخره من و بابایی هم تو مریضیت شریک کردی؟؟؟ نگفتی کی ازت مراقبت کنه!!!!! امروز صبح باباجون اومد دنبالمون و ما رو برد خونشون تا مامان جون ازت مراقبت کنه، سرماخوردگیم خیلی شدید بود و ماسک میزدم و فقط موقع شیر طرفت میومدم دلم برای بوسه های آبدار تنگ اومده بود موهات خیلی خیلی بلند شده بود خاله مریم ترتیب شو داد، برات پیش بند بست و آرایشت کرد ولی به جلو موهات که رسید شروع کردی به خوردن مو مجبور به رها کردن کار شد  مامانجون و خاله عاطفه زحمت(هیجدهمین حمام) اولین حمام بهاریتو کشیدن خیلی تمیز و خوردنی شدی حیف که سرماخوردم همینجور که کنار بخاری دراز کشیده بودم و خواب و بیدار بودم صدای ...
6 فروردين 1391

واکسن شش ماهگی

سلام بر دختر صبورم امروز شنبه پنجمین روز از فصل گل و شکوفه دختر شجاعم ساعت 7 صبح،16 قطره استامینوفن خورده و مهیای واکسن زدن شده ابتدا قطره فلج اطفال خورد بعدش واکسن هپاتیت ب و سه گانه که در واقع بار سومی بود که این دو واکسنو میزنه ابتدا آمپول وارد رون چپش شد تا خالی شدن صدا نداد به محض خروج نیدل گریه ناز شروع شد بعدش نوبت پای راست شد من که دستاشو گرفته بودم و دل و جرات نگاه کردن نداشتم ولی هیچوقت یادم نمیره که بدترین گریتو بعد از واکسن دو ماهگی کردی که خودمم خیلی ناراحت شدم و همراهت اشک ریختم برخلاف تصورم، واکسن راحتی بود و خدا رو شکر  تب نکردی  نفس راحتی میکشیم تا شش ماه آینده برای واکسن ی...
5 فروردين 1391

در ادامه سرماخوردگی

امروز چهارم فروردین دوباره رفتیم مطب دکترت برای خشکی پوستت پماد موضعی هیدروکورتیزون تجویزکرد و تاکید داشتند که حداکثر پنج روز مصرف شه چون لایه برداره و پس از معاینه تشخیص دادن که چرک گلوت برطرف شده ولی شربت سرماخوردگی کودکان روزی دوبار باید ادامه بدی و باید سفالکسینت رو قطع کنم و به جاش شربت اسپکتورانت(داروی گیاهی حاوی عصاره آویشن، مرزه، رازیانه، اکالیپتوس و اسید گلیسریزیک) روزی دو بار هر بار دو میل برای بهبودی سینت بهت بدم. امیدوارم که زودتر خوب بشی و دوباره لبخند رو لبات بشینه راجع به مزه بد قطره آهن فوس سولفات با دکترت مشورت کردم به جاش قطره irovit آلمانی تجویزکردن که بوی بهتری داره و راحت تر می خوری همچنین گ...
4 فروردين 1391

باغ ارم

قال رسول الله(ص ( : « فاذا رايتم الربيع فاكثرو ذكر النشور» هرگاه بهار را مي بينيد، بسيار قيامت را به ياد آريد سلام بهاری به محضر شکوفه خوشرنگم و همه دوستان گلم نازنینم سومین روز سال به دیدن باغ ارم اختصاص دادیم چند تا از صحنه های زیبا رو که دیدی تو بغلمون لالا کردی   ...
3 فروردين 1391

حجکم مقبول و سعیکم مشکور

عزیزم امروز زائران خانه خدا به خانه برگشتن و حسابی برامون دعا کرده بودن و نمازخوندن و نایب زیارمون بودن ان شاالله که طاعات و عباداتشون مورد قبول درگاه حق واقع بشه و بارها و بارها سفر به سزمین ملکوتی نصیب آنها و همه آرزومندان بشه سوغات های متبرکی که از سرزمین نورانی برات زحمت کشیدن تو ادامه مطلب میذارم این عروسک نازو باباجون برات آورده شعر عربی می خونه و می رقصه ست اسباب بازی که دایی جون زحمت کشیده   لباسهای رنگارنگی که مامان جون برات گرفته لباسهای زیبایی که خاله جون عاطفه هدیه آورده   پیراهن های نازی که خاله جون مریم زحمت کشیده از همت...
2 فروردين 1391

اولین روز فصل زیبای بهار91

سلام بر گل بهاری و با طراوتم امروز ساعت ٨ و٤٤ دقیقه و ٢٨ ثانیه اولین بهار زندگیتو شروع کردی امسال خانواده سه نفری هستیم امیدوارم همیشه مانند فصل زیبای بهار،شاداب و سرحال باشی و هر روزت عید و شادی باشه امسال عید عمو امید و خاله فاطمه مهمونمون بودن چون مامان فریده به پابوس امام هشتم مشرف شده و مامان جون، باباجون، دایی و خاله ها به سرزمین وحی سفر کردن   مامان جون هر سال روز عید سبزی پلو ماهی میپخت امسال در این روز در کنار خانه خدا دعای" یا مقلب القلوب و ... "میخوانند و من این سنت زیبا ر زنده نگه داشتم و ناهار لوبیا پلو با ماهی شکم پر درست کردم جای همه دوستان خالی ولی متاسفانه خیلی حالت بد بودسرماخوردگی خ...
1 فروردين 1391

سال 1391 مبارک باد

بوی عیدی بوی توت بوی کاغذ رنگی بوی تند ماهی‌ دودی وسط سفره‌ نو بوی یاس جانماز ترمه‌ی مادربزرگ با اینا زمستونو سر می ‌کنم با اینا خستگی ‌مو در می ‌کنم شادی شکستن قلک پول وحشت کم شدن سکه‌ عیدی از شمردن زیاد بوی اسکناس تا نخورده‌ لای کتاب با اینا زمستونو سر می ‌کنم با اینا خستگی مو در می ‌کنم فکر قاشق زدن یه دختر چادرسیاه شوق یک خیز بلند از روی بته ‌های نور برق کفش جفت‌شده تو گنجه‌ها با اینا زمستونو سر می‌کنم با اینا خستگی ‌مو در می‌کنم عشق یک ستاره ساختن با دولک ترس ناتموم گذاشتن جریمه‌های عید مدرسه بوی گ...
1 فروردين 1391

دوشنبه آخرین روز سال 90

امروز واست سوپ ماهیچه گوسفند، کدو و ماکارنی درست کردم سوپ بدون ادویه و نمک و رب گوجه فرنگی برات طبخ می کنم البته برخی از روزها بی میلی نشون میدی ولی من سعی خودمو تو غذا دادن میکنم و دوباره روز بعد با حوصله برات میپزم امیدوارم کمبود وزنت جبران شه دیروز تا حالا خیلی سخت گذشته، دائم باید دارو مصرف کنی حالت خیلی بد شده، صدات خروسی شده، ان شالله که زودتر بهبودی حاصل شه امروز دارم ادامه کارهای هفت سینو انجام میدم  دختر گلم هر سال وسایل هفت سین میگیرم و خودم تزیین میکنم امیدوارم سالهای آتی شما بزرگ شی و با هم پهن کنیم  عکسهای سفره های عید سال های قبلو تو ادامه مطلب برات میذارم  عکس هفت سین سال ١...
29 اسفند 1390

بالاخره سرماخوردگی آخرین روزای سال دامنمونو گرفت ...

  یا من اسمه دواء و ذکره شفاء ای آنکه نامت، داروی وجود است و ذکرت شفای جسم و روان از دیروز خیلی ناآرومیت بیشتر شده بود و بدنت داغ تر و دیشب ساعت 3 بامداد از خواب با گریه پریدی و نا ارومی میکردی و بینیت گرفته بود و به راحتی نفس نمی کشیدی الهی بمیرم که حسابی بی حال شدی و هر چی بهت نگاه میکردیم اصلا لبخند نمی زدی امروز درمانگاه رفتیم به جهت واکسن شش ماهگی.قد و دور سرت عالی بود ولی وزنت زیاد اضاف نشده بود شاید به دلیل این بوده که غذای کمکیتو شروع کردم ابتدا دکترمعاینت کرد که متاسفانه گلوت چرک کرده بود و سفالکسین هر6ساعت یک پیمانه و شربت سرماخوردگی کودکان هر 8 ساعت یک قاشق تجویز کرد و مجبور شدیم واکسنتو تا چند روز آی...
28 اسفند 1390