شهر کتاب و پارک ساعی
دیشب ساعت ٥ می می خواستی طبق روال هر شب که نیمه شب پا میشی و می می میخوری بهت دادم چون تو هتل هستیم ان شاللله رسیدیم خونه شیر نصف شبم حذف میکنم صبح سر میز صبحانه نخوردی عکس نیمروتو برداشتم و رفتیم خیابون ولیعصرقدم زدیمو سرایستگاه اتوبوس بهت دادم بابایی اومد وراهی شهر کتاب شعبه میدان ونک خیابان ملاصدرا شدیم کتاب و سی دی و استیکر وپازل... واست گرفتم عکس پفیلا خوردی. عاشق پفیلا شدی بعدش رفتیم میوه فروشی که خیلی خوشت میاد و دوس داریمیوه برداری و ... عکس رسیدیم هتل خریدا رو گذاشتم دونه دونه بهت نشون دادم و آمادت کردم واسه خواب، خواب آلود شدی و نتونسستی بخوابی فتیمتو راهرو گردوندمت ساعت ١٥ لالا ...