روزهای آخر بهار
دیشب با بابابی رفتیم کتابفروشی "کودکانه" واست کتاب و کارت بن بن بن و ... گرفتیم عکسهاشو سر فرصت واست میزارم
عکس
امروز خاله جون فاطمه کارتهارو باهات کار کرد کلمات "آب"، "گل"،"مو"... را برات تکرار میکرد و به دقت به دهان خاله نگاه میکردی
کلا همیشه وقتی از یه کلمه ای خوشت میاد یا برات جدیده و تازگی داره به دهانمون نگاه میکنی و حرکت لب و دهانمونو خوب مورد توجه قرارمیدی
عزیزم علاوه بر *گ باضمه * آب *مم میم اول با ضمه و میم دوم با ساکن* چیس پیس*وووبافتحه*کاکاکا* و... کلمات نامفهوم زیادی میگی که امیدوارم به زودی این کلمات به کلمات واقعی تبدل بشن
عزیزترینم امروز متوجه یه چیز جالب دیگه شدم همیشه در حال خداحافظی هر کی میاومد یا هر جایی که میرفتیم بهت میگفتم بای بای کن ولی امروز متوجه شدم که خانوم خانوما خودشم یاد گرفته به هنگام خداحافظی دست تکون میده* از بس که شیرینی آخرش یه روز میخورمت *