4 سه شنبه

به نام خدایی که دوسمون داره و دوسش داریم

سلام خاله ریزه

دیشب تاصبح همش به تولدت فکر میکردم خیلی خوشحالم که یکساله شدی

امروز به آماده کردن HAPPY BIRTHDAY پرداختم.

عصرتا سبد میوه رو زمین گذاشتم دستتو به سمت گریپ فروت بردی وگفتی HOYOO (هیو). الهی فدات شم که تو فصلی که گذشت هلو ازهمه میوه ها بهتر خوردی تا اینکه اسمشم یاد گرفتی

ساعت 16:30 خاله عاطف لباس پرنسسیتو به پرو رسونده بود خیلی خوشمل و ناز شده بود دستش درد نکنه. مامان جون اومد دنبالت.برات چادر دوخته بود آورد سرت کرد خیلی بامزه شدی. آخه جدیدا روسری رو تا میبینی میزاری رو سرت

عکس با چادر

 الهی که سایش همیشه رو سرمون باشه واقعا بعضی وقتا کم میارم نیاز دارم کمی تنها باشم خونه ساکت باشه یا تلویزیون روشن کنم . تقریبا میشه گفت تو این یکسال چند ساعت بیشتر تلویزیون ندیدم دلم برا اخبار شبانگاهی، برنامه سلامت باشید و خانه ما و... که صبح ها پخشمیشد و ... تنگیده. دوس دارم یه کوچولو وقت داشتم میتونستم یکم به کارهای شخصیمم برسم...

بازم خدارو شکر که خانواده خوب و دلسوز و بامحبتم در کنارم هستن...

هدیه از طرف خاله عاطفه

هدیه از طرف خاله مریم

هدیه از طرف مامان جون و بابا جون

هدیه از طرف خاله فاطمه 

از همتون ممنونم که همیشه به یاد من و دخترم وهمسرم هستید مخصوصا از خواهر عزیزم فاطمه که بادقت و ظرافت دین دو عروسک زیبا و جعبه با ارزشش را برای دخترم آماده کرد