برای دوستان گلم
سلام دوستان خوبم
از همتون شرمنده هستم به خاطر رمزی که مجبور شدم برای پست ها بگذارم علتش هم بیماریهای سخت و مداوم فاطمه خانوم بود. پدر و پدر بزرگش از من خواهش کردن که رمز دار باشد.
باز هم از تک تک تون معذرت میخوام.
میخوام یه سری کلیاتو واستون بنویسم
*با شروع سال جدید و بهبودی هوا، دیگه نمیزارم فاطمه از زیر غذا خوردن در بره و میبرمش تو کوچه و حواسشو پرت میکنم و بهش غذا میدم(همه وعده ها)
*بالاخره موفق شدم بعد از چند ماه کتاب امانتی دوست خوبم _بهار_ تمام کنم. این کتابو به همه مادران توصیه میکنم بسیاربسیار عالی همرا با مثال های بسیار روزمره ای و پر کاربرد برای همه مادران با داشتن فرزندان در سنین مختلف
اسم کتاب"گفت و شنود با کودکان"" به بچه ها گفتن ازبچه ها شنیدن""چگونه با کودکان سخن بگوییم چگونه به حرفشان گوش دهیم"آدل فابر_آلین مازلیش(فاطمه عباسی فر
*با شروع سال جدید بیشتر وقتمون به مهمونی و پارک و بیرون از خونه سپری میشه و کمتر وقت داریم تو خونه باشیم و با اسباب بازی ها بازی کنیم و شعر بخونیم و...به کارهای که در زمستون انجام میدادیم نمیرسیم
*فاطمه گلی هیچ غذایی رو خودش حاضر نیست بخوره و حتی دستشو سمت هیچ غذایی نمیبره و برنمیداره بخوره در حال حاضر فقط به زیتون، کشک، خیار، جدیدا هندونه علاقه داره و فقط اینا رو طلب میکنه و با اشتها میخوره(آخه دختر خوب این چیزا که جای غذا رو نمیگیره، مادر به فدات)
*تا میریم بیرون یه کمی راه میره بعدش میگه:"بقل بقل"
*هر خانومی تو کوچه و خیابون میبینه بهش اشاره میکنه و میگه:"کاله، کاله" اونا هم قربون صدقش میرن.
*...