13 ام خراد
سلام بهترین هدیه زندگی ام
صبح به دیدن آباجی رفتیم البته شما با باباامین رفتی مغازه دایی رحمت. ولی اونجا اصلا خوشت نیمده بود و گریه وبی قراری... اومدی دنبالم هر چند خونه آباجی هم خوشت نیمد و... آش رشته نخوردی و رفتیم خونه دایی قلیه میگو خوردی.
عصر رفتیم گناوه،رو مود نبودی در آخر هم گشنت شد و گریه کردی و از غذایی که با خودم برده بودم نخوردی. رفتیم خونه دایی بهت فلافل دادم خوردی، خوشت اومد سیر شدی و سرحال
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی