فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

بهترین هدیه زندگی

یکشنبه27

1392/5/30 12:21
نویسنده : مامان
386 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

صبح که از خواب پاشدی هر چچی اصرار کردی بهت می می نداد

ببخشید عزیزم خودمم خیلی ناراحتم که مجبورم چیزی که بهش وابسته ای رو ازت بگیرم و...خالجان اومد باهم غذا آمده کردیم و از خالجان خیلی خوشت میاد و دوسش داری.

صبحانه واست سمبویه درست کردم لب نزدی

ظهر زردچوبه زدم که سراغ می می نیای و بدون می می بخوابی ولی اصلا بدت نیومد و با زر دوبه نوش جون کردی و لالا کردی.

بعد از ظهر کیک تولد 23 ماهگیتو درست کردم وشمع گذاشتم فوت کردی

عکس تولد

عزیزم ان شالله تولد صد سالگیت

عصری که در حال درست کردن الویه بودم  شما هم که عاشق همکاری هسی،کنار نش سی و مرغ و سیب زمینی خولدی

شبی رفتیم باغ جنت بازی کردی و هوا هم یرد شده باید شبا لباس آستین بلند تنت کنم و آخر کار گریه شدید کردی تا رسیدیم خونه یک ساعتی شد که گریه کردی و آخرش تسلیم شدم و می می بهت دادم تا خوابت برد چون دیگه خیلی داشتی اذیبودم ت میشدی و دلم سوخت و نگران  بودم که قهر کنی و تبدیل به گریه شدیدتر بشه

تا این مرحله شیر به تعویق انداختن خوبه ان شالله کم کم عادت میکنی

نصف شبم چن بار پاشدی و می می خوردی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان فرنيا
3 شهریور 92 13:18
عزيزم اگه ميخواي شير را بگيري پيشنهاد ميكنم هر بار يك وعده را كم كني همانطور كه خودت عمل كردي اما وقتي وعده اي را قطع كردي دوباره بهش نده بچه ها خيلي باهوشن خيلي زود ميفهمنن دل مادر براي گريه اشون ميسوزه واسه همين هر بار گريه بيشتري ميكنن تا بخواسته اشون برسن
بقول دكترها از شير گرفتن براي مادرها سخت تر از خود بچه ها است


آره عزیزم منم روش تدریجی استفاده کردم و شیر قطع شده بهش نمیدم مگر شرایط خیلی بد و غیر قابل کنترل و... خدا رو شکر چن درصدی تا حالا پیشرفت داشتیم
دوازدهم شهریور