فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

بهترین هدیه زندگی

پارک ملت و پارک ارم

1392/6/7 14:48
نویسنده : مامان
473 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قاصدک سبک بالم

صبح خیلی دوست داشتیم بریم سری به بوتیک های مانتو و لباس و ... بزنیم آخه همه اجناس ٢٠_٣٠ و حتی ٥٠ درصد آف خورده بود ولی چون میدونستیم اگه بریم خیلی اذیت میشی و خرید درس حسابی هم نمیتونیم انجام بدیم قیدشو زدیم و جایی رو انتخاب کردیم که بهت خوش میگذره و در کنارت ما هم خوشحالیم. همونطور که از عنون پست بر میاد پرک ملت . تا چشت به آبشار فتاد گفتی :"آبشار"

طاووس و کلاغ و کرکس و طوطی و مرغ و شتر مرغ و گوزن و بز و میمون و غاز و قو و...دیدی و خوشت و با صداشون آشنا شدی محل زندگیشونو دیدی و به بزها نون دادی همه بچه ها جمع بودن و همگی به حیوانات نون میددین ناگهان همه بزها به سمتمون دوان دوان آمدن بی اختیار شروع به هوووووووووووووووورا و شادی کردی

به حیوانات از پیشی و هاپو تا کانگورو و...به  همه نوعشون علاقه داری.

کمی هم سرسره بازی کردی و برگ خشک جمع کردی و یا با پاهات له میکردی و از صدای حاصله خوشت میآمد. تهران رنگ و بوی پاییز به چشم میخوردی.

آخر پارک که بوی ترک پارک به مشامت رسید شروع کردی به اتل متل توتوله خوندن و چن بارم گفتی می می ولی خدا رو شکر سرتو رو شونه بابایی گذشتی و تقریبا ساعت ١٢:٣٠ بود که به خواب ناز فرو رفتی گله تو گلدونم

بعداز ظهر سوار مترو شدیم بهتر از پارسال متوجه شدی. و راهی باغ وحش شدیم کانگورو که بچه شو تو کیسه داشت و لک لک و فلمینگو و فیل و شتر مرغ و خرس و آهو و گوزن و میمون و جغد و عقاب و ... دیدی و

بعدش رفتیم به سمت شهر بازی لونا ٢ سوار مونو ریل شدیم و تونل وحشت شدیم بازی های زیادی داشت

بعدش رفتیم پارک نزدیک هتل از وسایل بازی توت فرنگی و جوجه اردک و الاکلنگ که برات تازگی داشت خوشت اومد و سور و پیاده میشدی. ولی از بقیه محیط پارک و آدم هایی که حضور داشتن اصلا خوشم نیمد. بعد تو راه برگشت حوالی هتل خوابت برد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان فرنيا
17 شهریور 92 13:42
خوشحالم كه ميبينم بهتون خوش گذشته و خيلي جاها رفتيد ايشالله هميشه سلامت باشيد و فاطمه جون هم زودتر به نبود شير عادت كنه و اين مرحله را هم پشت سر بگذاره


متشکرم دوست خوبم بیش از پیش دوستت دارم فرنیا جونو ببوس