روز عاشورا است امروز_کربلا غوغا است امروز
امروز صبح ساعت ٧:٤٥ تو خواب لباستو تنت کردم و به همراه خاله آتا و خاله mayamمیم راهی مجلس عزاداری امام حسین (ع) شدیم. زیارت عاشورا خواندن و با حضرت زینت هم ناله شدیم.
پس از آن جهت خواندن نماز ظهر عاشورا به همراه بابایی به سمت حرم مطهر شاه چراغ(ع) حرکت کردیم. تا رسیدیم آخرین گروه های زنجیر زنی از صحن خارج شدند. از خواب که بیدار شدی با تعجب به گروه زنجیر زنها نگاه کردی...سپس نیگاهت به کبوترهای نشسته بر لبه بام حرم افتاد. و گفتی جوجوجوجو. الهی مادر به فدای دختر ریز بین و بادقتش شود. الهی
به حمد خدا نماز به امامت آیت الله سید محمد مهدی دستغیب برگزار شد در حالی که هوا کاملا صاف بود. در جلویمان نشستی تا نماز تمام شد.دخترم عزیزم من عاشق نماز ظهر عاشورا در صحن شاه چراغ ع هستم. نماز ظهر عاشورا در زیر آسمان حال و هوای وصف ناپذیری دارد. پس از اون چلو خورش سبزی نذری بابرکت اباعبدلله خوردیم.
بعد از ظهر ساعت18 جهت برگزاری مراسم شام غریبان رفتیم. به نیتت شمع روشن کردم.
امشب مجلس به سان شبهای قبل نبود سراسر بوی غربت و اسیری و ... پیچیده بود. بچه ها همانند شبهای قبل در راه پله بازی و سر و صدا نمی کردند. شمع به دست نشسته بودند. گویی میدانستند از امشب کربلا و فردای اهل حرم باخبر بودند و نا خواسته همدرد حضرت رقیه ع و... شده بودند.
عکس
این روزو شبها شما هم مث ما بیشتر متمایل به خوردن غذاهای با برکت نذری بودی. حتی برات کته گوجه هم آماده کردم ولی لب نزدی.این ایام بهت بد نگذشت و چیزهاییکه تو خونه بهت نمیدادم مث نون حلوا و شکلات و ... میخوردی.عاشق پله بودی. دقیقا جایی که سایر بچه ها بودن تا میرسیدیم میگفتی بالا بالا. میبردمت تو راه پله. صد بار می رفتی بالا و میامدی پایین البته منم همرات بودم. باهم بالا و پایین می شدیم
دهم محرم الحرام 1434
شام غريبان ترسيم آن لحظاتى است كه شمع وجود سيد الشهدا در راه هدايت خلق آب گشته بود و جسمش عريان روى خاك كربلا. و يا نگاه به شمع شام غريبان تجسم اين بيت است كه:
زينب اى شمع تمام افروخته / يادگار خيمههاى سوخته
و يا يادآور آن لحظاتى است كه زينب عقيلهى بنى هاشم، دختر مولا اميرالمؤمنين به راه افتاد تا در تاريكى شب گلهاى حرم پيامبر و اطفال حسين را پيدا كند، نور شمعها نشانهى ابراز ارادت و همدردى با زينب است، دختر على! مىخواهى با شمعهايمان پيش پايت را روشن كنيم تا شايد آسانتر در كنار خارهاى مغيلان طفلان حسين را كه از شدت ترس و گرسنگى بيهوش گشتهاند بيابى؟ شام غريبان، هياهو ندارد، حتى كمتر نوحه مىخوانند و به سينه مىزنند، بيشتر زمزمه است و بر سر زدن، آن هم آرام، آن گونه كه اطفال خسته حسين در زير خيمه نيم سوخته، شايد لحظاتى آرام بگيرند و در پرتو سكوت شب، فارغ از دردهاى تازيانه و سيلى، لحظاتى بياسايند. در شام غريبان، دشمن خواست كه همه چيز را محو كند، حتى جنايات خويش را، خواست كه كربلا در كربلا بماند و نخواست كه حتى خيمههاى بى صاحب نيز برپا باشد و خواست كه پرتو نور قيام حسين را در تندباد حوادث خاموش كند، غافل از آن كه:
كربلا در كربلا مىماند اگر زينب نبود/ خيمهها بى پاسبان مىماند اگر زينب نبود
و شمعهاى در دست عزاداران، حاكى از خيال خام و شكست دشمن است كه:
دشمنت كشت ولى نور تو خاموش نگشت / آرى آن جلوه كه فانى نشود نور خداست
مطالب بالا برگرفته از http://kanon14masom.blogfa.com/post-4.aspx
```````````````````````````````````
اینم شمع هایی که ما برای همدردی با حضرت زینب(ع) روشن کردیم.