فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

بهترین هدیه زندگی

عید غدیر خم، پارک، کاردستی زنبور

1392/8/2 22:43
نویسنده : مامان
1,130 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عیدتون مبارک

دخملی دیشب ساعت تقریبا ٤ نیمه شب بود پاشدی و گریه و نخوابیدی

گفتی:کاکایو(منظورت کاکایویی بود که قبل از خواب دستت گرفتی و به رختخواب بردی) بهت دادم گفتی: دیگش و خلاصه گریه و ٦٠ بار فقط گفتی: بریم مبل بخوابیم

 میرفتیم

دوباره میگفتی: بریم اتاق بخوابیم و دوباره ازاول، رو دستات بخوابم، دندونم درده، مسواک میخوام، گشنمه بالاخره ساعت ٦ کاکایو تک تک خوردی بعدش بهت آب دادم که دندونات خراب نشه و

گفتی: بلند شو، نخوابیم و رفتیم هال راضیت کردم اونجا بخوابیم ساعت ٦:٣٠ خوابیدیم.

با بابایی و دوچرخه رفتین محوطه نیمرو خوردین، من ناهار آماده کردم رفتیم پارک معلم خوردیم خیلی خلوت بود، دوچرخه سواری کردی و از میوه تزیینی درخت چیدم برات بازی کردی و توپ بازی و کمی ناهار بهت دادم و برگشتیم آب هویج بستنی توپی هر سه خوردیم و بعدش کاردستی زنبور درست کردیم و با قیچی خودت شروع به چیدن کردی و چسب میزدی و ازت کمک خواستم و گفتم: کدومش رنگ زنبوره؟

- زردو بهم دادی

صدای ویز ویز در آوردم و راجع به مکیدن شهد گلها و تولید عسل و گلها و بدن زنبور و... صحبت کردیم، بهت گفتم برو تو کشابی که پوشکت گذاشته واسم چسب بیار. و چندین کشاب گشتی تا بالاخره آوردی و کادر زدم.( تو آدرس دادن کمی پیچیدگی دخیل شده مثلا اون روز بهت گفتم: برو رو لباس شویی خودت، تو سبد نارنجی یه کلوچه بیار بزار تو سبد دوچرخت)

(البته در این خیلی به ظرافت کار نکردم)

 خیلی خسته بودی چون ظهر نخوابیدی ولی با ترفند پیرزن شدن و ریختن پلو در ظروف اسباب بازیت و دور هم نشستن کمی پلو سفید خوردی و به خورش بی میل بودی. هنوز به خوردن پلو خورش با هم عادت نداری اگرم بخوری جدا جدا میخوری.

بازی چکشی انجام دادیم و ٤ رنگ اصلیشو از همون روز خرید  سر جای خودشون میزاری و محکم میکوبی.

مسواکم زدیم برات یه لیست از خواص مسوک تو دسشویی زدم و میگم: بین خانوم دندانپزشک چی گفته:

مسواک بزنین دندوناتون براق و سفید میشه

دندونای آسیابتونو بزنین و...

چن شبه با این جملات سرگرمت میکنم

قبل از خواب گفتم: حافظ بخونم(دیشب غزل الا یا ایها..خوندم برات) گفتی: نه چش چش بخون

منم حیران که خدایا کمک کن بهانه نشه، چون نمیدونستم منظورت چی اه. یهو به ذهنم رسید چش چش دو ابرو بخونم و با دستم به اون عضو اشاره میکردم ولی با صدی opera

خیلی آهسته و آروم، چشای نازت رو هم رفت و عمیق خوابت برد(عقربه ها هنوز 22 رو نمایش نداده بودن)

خوب بخوابی دخترک مو قشنگم

چن ماه بود که واقعا وقت عکس گذاشتن نداشتم و ترجیح میدادم فقط خاطراتو ثبت کنم چون آرشیو عکسها در سیستم محفوظه ولی امشب یهو طالب شدیم چن تا عکس بزارم. البته تقاضای دوستان نیز بی تاثیر نبود.

دخترک در حین بازی

عکس بسیار زیبا

دو گربه شیطون که مجذوبشان شدیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان فرنيا
4 آبان 92 8:46
سلام چه روزهاي خوبي ايشالله هميشه شاد و سلامت باشيد افرين به دختر گلي كه اينقدر باهوشه


سلام ممنون
مامانی درسا
5 آبان 92 7:50
عید تون مبارک دوستم هزار ماشاالله حسابی برای خودت خانمی شدم عزیزم ..... با اون موهای چتری ....... وای وای یه وقتایی دختری منم همین جوری میشه و دم صبج از خواب میپره و سی دی کارتونا شو میزارم تا بخوابه ...... همیشه به شادی انشاالله پارک خوش گذشته کاردستی هم دستت درد نکنه
مامان كيان
8 آبان 92 15:20
بالاخره من عكس فاطمه رو ديدم ماشاالله خيلي خوشگل دوست داشتني هست خدا براتون حفظش كنه كاردستي زنبور كه درست كردين خيلي خوشگله ،راجع به زبان پرسيدي تصميم گرفتم وقتي بزرگتر شد كلاس زبان خوب بذارم كه با لهجه درست ياد بگيره ولي الان كارتون كه براش ميذارم همه به زبان انگليسي است كه به نظرم خيلي خوبه گوشش عادت ميكنه جالب اينجا است همش ميپرسه چي دارن ميگن .
اول يادش دادم كه هروقت پيپ داره بگه بهش جايزه ميدادم و تشويقش ميكردم با اين كه پوشك داشت ديگه ياد گرفته بود پيپ رو بگه و دست شويي بريم ولي اين روش در مورد جيش جواب نداد ديگه پوشكش رو باز كردم و تند تند بهش يادآوري ميكنم كه جيش داشتي بگو .


سلام منم دقیقا همین روشو دارم بکار میبرم با پوشک ازش میخوام پی پیشو خبر بده و جایزه بهش زیتون که خیلی دوس داره میدم.ممنون دوستم