فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

بهترین هدیه زندگی

بهداشتی فسقلی

دخملکم امروز ساعت ٩:٣٠ با بابایی رفتیم بهداری شرکت واسه تشکیل پرونده بهداشتی شما عزیزم،خدا رو  شکر قد و وزنت خوب بود بعدشم رفتیم دکتر ،متخصص اطفال گفت زردیت تقریبا ١٠ باید باشه برای اطمینان میتونید برید دنا تا خونشو بگیرن اگه ١٢ به بالابود بیاریدش مطب. من به بابایی گفتم اصلا دلم نمیاد که  از کف پای دخترم خون بگیرن و زردیشم از روزای قبل خیلی بهترشده بی خیال آزمایش   ...
10 مهر 1390

رفتن مامان جون

عزیزکم دیشب مامان جون رفتش و ما تنها شدیم ،من و مامان جون کلی گریه کردیم من می بایست همه کاراتو خودم می کردم البته شما هم خیلی دختر گلی هستی و بامامانی همکاری می کنی دخترکم مامان جون تو این ١١ روزی که پیشمون بود خیلی خیلی برامون زحمت کشید روزی هزار بار شما رو با عرق شاطره و دوغ می شست تا زردیت زودتر دفع شه،اصلا مامیت نمی کرد میگفت گرمته و پوستتم حساسه به همین خاطر مجبور می شد هر روز یه عالمه شلوار و لباستو بشوره و... خلاصه خیلی لطف کرد دستش درد نکنه ان شاالله بتونیم جبران کنیم   ...
7 مهر 1390

روزت مبارک فرشته مهربونم

  میلاد بانوی مهر و وفا، مظهر جود و سخا، حضرت معصومه علیها السلام مبارک باد .     من از تو گلبنی بهتر ندیدم   / ز تو باغ گلی خوشتر ندیدم میان این همه گلهای عالم / گلی خوشبوتر از دختر ندیدم . . . روز دختر مبارک . . . پدرپیرایه جان است، دختر / صفای باغ رضوان است،دختر تو را در گلشن جان وقت پاییز /  بهار سبز قرآن است،دختر . . . روزت مبارک . . . روز دختر مبارک امیدوارم مثل حنا با مسولیت مثه کزت صبور مثه ممول م...
7 مهر 1390

کارهای فاطمه جونم

سلام مامانی این روزای اولیه زندگیت که با خزان پاییزی همراه شده فعلا دست و پا میزنی،س کسکه میکنی،موقع خوابیدنم مثل بابایی دستتو زیر چونت میذاری،خنده های غیر ارادی،گاهی هم اخم می کنی،بعضی وقتها زبونتو در میاری  الهی فدات شم ، هر روز منتظر دیدن کارهای جدیدتر ازت هستم وقتی هم بیداری  باهات  حرف می زنم ،برات شعر می خونم ،از برنامه های آیندمون برات می گم و...    ...
4 مهر 1390