پرنسس کوچولوم تولدت مبارک 6مهر

 سلام بر فرشته یکساله ام

بانوی معصومم، در ابتدا ازت پوزش میطلبم به دلیل تاخیری که در برگزاری تولدت صورت گرفت. روز تولدت در سفر بودیم. البته از ماهها قبل برنامه ریزی تولدت را در ذهن داشتم. برای مکان جشن از ماهها قبل تماسهای زیادی با مراکز مختلف گرفتم تا اینکه شیرخوارگاه ولیعصر با تولد موافقت کردن. در تاریخ پنج شنبه دوم مرداد ماه به شیرخوارگاه رفتیم و هماهنگی های لازم (از جمله تاریخ مراسم، ششم مهر) با مسول محترمشان به عمل آوردیم.

امروز ساعت 17 مرکز بودیم به کمک خاله جونات و بابایی وسایل راچیدیم و لباس خشگلی که خاله عاطف زحمت دوختشو کشیده بود تنت کردم. قبل ازورود پرنس و پرنسس ها، همه ی عکسامونو گرفتیم. در کنار فرشته ها رو صندلی نشستی و دس میزدی. ازکلاه بوقی اصلاخوشت نمیومد برخلاف بابایی(کلاهت رو سر بابایی بود و تاجت رو سر مامانی_اینیم دیگه)

فرشته های ناز، مامان یا خاله گویان به دنبالم راه می افتادن. از میون تقریبا بیست فرشته پاک،یکیشون خیلی زبرو زرنگ بود، همش سوال، جواب میکرد، یکیشون تمام مدت اخم کرده بود و هیچی نمیگفت...

برای فوت کردن شمع،دونه دونه فرشته هارو بغل کردم و آوردمشون کنار میز تا با هم فوت کنین ساعت ١٨:٣٠ مراسم تمام شد. خسته شده بودی تو راه برگشتن خوابت برد.

دخترم تولد زمینی شدنت مبارک. یکسال از اینکه قدم به خونمون گذاشتی، سپری شد. لحظات خوش و وصف ناپذیری برامون با خود به ارمغان آوردی. تو بودی که با اومدنت منو لایق واژه زیبای "مادر" کردی...به یاد میارم روزهای ابتدایی تولدت که خسته ی راه بودی و زمان زیادی خواب بودی...ماهها بعد شبهایی که تا پاسی از شب نمی خوابیدی و با هم بازی میکردیم، ... به یاد می آورم اولین لحظه نشستنت، اولین لبخندت و اولین قهقه ات و هزاران اولین دیگر که در ذهنم برای همیشه حک شده...

خداوند مهربانم را هزارن بار شاکرم که سالم متولد شدی و به سلامتی یکسال از دوران کودکیت سپری شد ... ازش میخوام که در امر تربیت، رشد و بالندگیت دستگیرم باشد 

٦مهر

 کیک پرنسسی تولد

میوه تولد

گیفت فرشته ها

تزیین دیوار