شیطنت های شیرین دوران کودکی
این دوتا عکستو خیلی خیلی دوستدارم. بیش از حد بامزه و خوردنی شدی
کریرت ماهها گوشه اتاقت بود و پوپت هاتو توش گذاشته بودم تا اینکه امروز رفتی سراغش، وسایل توشو ریختی بیرون و به یاد ماهها قبل توش نشستی. چون تکون میخورد میگفتی:" تاب تاب". برخلاف قبل تا تکون میخوردی کریر وارو میشد. به یاد کوچیکیات می افتادم که توش میزاشتمت و قادر به ورجه وورجه نبودی
*تو اتاقت کنارت دراز کشیده بودم دست به موهام میزدی، میکشیدی و میگفتی:" مو مو"
ماه و ستاه هاتو (اسباب بازی آفتاب مهتاب ستاره)به هم متصل میکردم و شما ازم میگرفتیو جداشون میکردی این بازیو دقایقی با هم تکرار کردیم
شنبه ١٥ مهر
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی