امروز بابام بهم ماهی داد
دیشب تو راه برگشت از شهربازی لالا کردی ولی چشتون روز(شب ) بد نبینه. تا ساعت 6 صبح هر نیم ساعتی یبار با گریه بیدار میشدی و می می می می می گفتی. خلاصه من که نفهمیدم مشکلت چی بود .به هر حال هر سه تا صبح خواب درستی نرفتیم. تا اینکه ساعت 6 بیدار شدی. سرحال بودی و بازی و راهپیماییت تو خونه شروع شد تا ساعت 12:30 که نفهمیدم چه جوری از خستگی دیشب و امروز صبح خوابت برد.
نمایی از ناهار آدینه سه نفری(لوبیا پلو قهوه ای با ماهی قزل سالمونی و سرخو)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی