فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

بهترین هدیه زندگی

15

1392/5/15 15:47
نویسنده : مامان
434 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دردانه ام

سلام خوانندگان همیشگی و خاموش وبلاگم

سلام دوستان خوب و همیشه همراهم

عزیزم امروز صبح تقریبا ١٠ از خواب ناز پاشدی و طبقمعمول یکی دو ثانیه ای می می خولدی تا سر حال و بانشاط بشی. بعدش شله زرد کاله که بابایی واست خریده بودو دستت دادم و کلی باهاش ور رفتی و قاشقش واست جالب بود بعد از چن دقیقه واست بازش کردم و یکی دو قاشقشو خوردی و منم اصلا اصرارت نکردم. درشو بستی گفتی:یخچال بزارش خنک بشه

ما هم گفتیم چششششششششششششششششم

بعدش کمی کمد رختخواب ها رو مرتب کردیم و سیب زمینی آب پز کردم و در اندیشه غذای جدید و مطابق ذائقت بودم و همچنین روشی که بتوانم غذا بهت بدهم این فکر هر روز و هر شب من و همه مادرهاس

مخصوصا مادرهایی مانند من که کودک بد غذا دارند.

خلاصه سیب زمینی آب پز و رنده را گذاشتم جلوت و گفتم: رنده کن

دیدیم در حین رنده کردن هر از گاهی گوش شیطون کر گازکی هم میزنی. اومدم یکی دیگه از سیبزمینی ها رو رنده کردم و رنده رو به علت خطر ناک بودنش برداشتم. تا من رفتم به سراغ آماده کردن گوشت چرخی و ذرت دیدم داری سیب زمینی تفت میدی و پهن میکنی و... هزاران بازی و گاهی هم میخوری و من خوشحال و خوشحال تر شدم و گوشتم اوردم ریختم رو تخته گوشت(که ظرف جدید باشه) و کنارت برات گردی ساختم و خودت گفتی:قلقلی

فدات بشم کمی سیب زمینی با گوشت مخلوط میکردم و میدادم دستت تا با قلقلی ساخته شده بازی کنی. یکی دو بارشو خوردی. و سیب زمینی پهن کردم و آدمک ساختم خرابشکردیو میگفتی:"آدمک درس کنم"

خلاصه اینم از زنگ آشپزی و آشپزخانه امروز ما

عسک عسک

مادران عزیز فقط کافی است صبور باشیم و دست به کار جدید بزنیم به نظر من برای خلاقیت و... زیاد نمیخواد خودمونو درگیر کلاس و مجموعه شیچیدا و مونتوسوری و... کنیم فقط کافی است خودمان در خانه حوصله به خرج بدهیم وقت بزاریم و نگران کثیفی و ریخت و پاش نباشیم در کنار کودکمان باشیم باهاش بازی کنیم بخندیم و ببوسیمش و کارهای جدیدی که دست به سویش دراز میکند را جدی بپنداریم و اگه هوس کرده ظرف های کمد را بیرون بیاره و روی هم بچینه اگه امکانش هست وشکستنی نیست و خطری ندارد سریع به او نکن نگوییم گذاریم ببینیم اینبار میخواهد چه بازی جدیدی ابداع کند از دور نظاره گرباشیم و لذت ببریم همین یعنی خلاقیت یعنی رشد یعنی انجام مهارت ظریف دست و .... هزاران عنوان کشف نشده میتوان به این باز های خلاقانه ی این مبتکر های کوچولو داد

ما که این شیوه را برگزیده ایم و تا کنون که موفق بوده ایم

...

شما خود دانید

از ما گفتن

تا صدای قران ازتلویزیون شنیدی گفتی مامان اذانه برو نمازبخون

از برکت این ماه بود که بیشتر با صدای اذان و نماز وروزه قران و ... آشنا شدی. خدارو شکر

سالاد واست درست کردم و یکی دوقاشق بیشتر میلت نبود و خولدی نوش جونت شیرن دخترم

داشتم مایه لازانیا(افطار امشبمونو) آماده میکردم، کلا عادت دارم وقتی دارم آشپزی میکنم وقتیسرحالی برات شعر میخونم و باهم به گپ زدن ارهامو پیش میبرم برات میگفتم چی توش ریختم

میگفتم: گوشت و هویج و فلفل دلمه

بعد از من تکرار میکردی

گفتم قارچ:"منظورم این بود که اونم میخوام اضاف کنم"

سریع عکسل العمل نشون دادی و گفتی:"قارچ نداره"

الهی موش بخورتت که اینقد حواست جمع اه

...بعدش گوشی از من گرفتی و با آجی پری صحبت کردی و براش دست و پا شکسته قل هوالله خوندی

بهت گفت: بابات کجاس گفتی:"سر کاره"

خیلی خوشم اومد و از درون ذوقیدم

الانم ساعت ١٥ اس و لالایی و من میتایپم تا بیادگارم روزهای شیرین کودکیت را

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان فرنيا
21 مرداد 92 9:20
من هم اوائل با غذا خوردن فرنيا مشكل داشتم اما كار شما را كردم يواش يواش درست شد يعني در اماده كردن غذا شريكش كردم ميوه هم همينطور فقط ميگذاشتم جلوش بعد چاقوي بچه گانه ميگذاشتم كنارش و همانطوري كه بازي ميكرد وسطاش كمي هم ميخورد


اگه تجره دیگری دارید بذارید عزیزم