دایی محمد جونم تولدت مبارک
دایی جونم خوش بحالت شده ها، لابد میپرسی چرا؟ چون امسال منم تو جشن تولدت حضور دارم. در ستاره بارانِ میلادت، میان احساس من، تا حضور تو، حُبابی است از جنس هیچ، از دستان من، تا لمس نگاه تو، آسمانی است به بلندای عشق، جشن میلادت را به پرواز می روم، دراین خانگی ترین آسمانِ بی انتها، آسمانی که نه برای من، نه برای تو، که تنها برای “ما” آبیست!!!!! داداش عزیزم تولدت مبارک دخترکم تا فراموش نکردم بگویم که یاد گرفتی وقتی شونه رو دست میگیری، میگویم : "فاطمه موهاتو شونه بزن" شما هم شونه رو تو موهات میکشی حتی اگر بگویم موهای مامان رو شونه کن شونه رو رو سر من میکشی در مورد بابایی ...