فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

بهترین هدیه زندگی

یه نظر پر احساس از...

1391/5/3 15:43
نویسنده : مامان
557 بازدید
اشتراک گذاری
سلیمه 14:46 2 مرداد 1391
 
به نظر من هیچ چیزی لذت بخش تر و آرام بخش تر از این نیست که قلمت رو دستت بگیری و دست خطتت رو ،صدای موسیقی قلمت رو به رخ کاغذ بکشی ،توی انحناها و پیچش های کلمات خودت روعریان کنی، آرزوهات رو مشغولیات ذهنیت رو بین سطرها بیاری حتی شده توی حاشیه جزوه های درسیت، حتی شده با خودکار بیک آبی(من عاشق پهنای بیک آبی قدیمیم هاااا) چقدر نوشتن لذت بخشه و لی به لطف همین تکنولوژی از خیلی چیزا دور موندیم وقتی به جای لغزش خودکار روی کاغذهای کاهی ارزون قیمت، صدای تیک تیک کیبورد باشه، اگرچه تمیز و بدون خط خوردگی از کار در می آن اما بهت ثابت می کنند که حتی با هر ده انگشتت هم نمی تونی به اندازه ی اون وقت ها حرف های قشنگ بزنی بنویسی، من واقعا گاهی وقتا از تکنولوژی بیزارم که بوی گل های خشک شده لای کتابهام رو از یادم برده ، که به خاطرش الان سال هاست که خودکار های رنگی رنگی م دارن توی جامدادی کهنه م جو ن می دن، از تکنولوژی خیلی وقتا بیزارم... ،آفرین مامانی ادامه بده و روحت رو لبریز کن... من هم گاهی شکسته کار می کنم اما نه بصورت آکادمیک .شکسته نستعلیق آنلاین و نرم افزار چلیپا هم یه جوری الهام بخش من بوده. موفق باشی

عزیزم سلیمه جون اولا قبل از هر چیز ازت سپاسگزارم که مرتبا با نظرات قشنگت همراه همیشگیمون هستی و با قدوم سبزت وبلاگمون را می آرایی. از اونجایی که نظرات امکان حذف شدن دارند و ...بر این شدم که به ثبت نظر پر احساست بپردازم چون با چیزهایی که نوشتی کاملا موافقم

در این روزهای ملکوتی برایت آرزوی قبولی طاعات و عبادات از درگاه آفریننده زیبایی ها دارم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

سلیمه
4 مرداد 91 12:19
وااااای عزیزم عزیزم چقدر من رو شگفت زده کردی اصلا انتظارش رو نداشتم. حرفای من اصلا اصلا اصلا قابل و ارزش یه "پست" شدن رو نداشت باور کن!!! این چه حرفیه عزیزم نیازی به تشکر نبود نوشتن چند خط یادگاری روی دیوار خونه قشنگت تنهای کاریه که می تونم انجام بدم در برابر لحظه های قشنگی که من رو مهمون خونه پر از مهرت می کنی... من هر وقت فرصت کنم میام و سر می زنم به این خانه صورتی...
بازم ممنون از نگاه قشنگت و اینهمه لطف بدون مرز... خودت و گل سرخ اهلی سیاره ت( اشاره به داستان شازده کوچولو) رو می بوسم


سلام گلم، زیبا مینویسی خودتو آبجیت. حیفم میاد جملات پر احساستو برا همیشه ثبت نکنم من کلا به آدمایی مث شما ارادت قلبی دارم

مامان علی
8 مرداد 91 23:45
چقدر دوست داشتم اینو...با همه ی اندوهی که داشت... بپرین تو بغلم هردوتاییتون: X
شما هم قشنگ می نویسی و قشنگ می بینی همه چیز رو. ممنون از لطف و مهربونیت. می بوسمت


تشکر عزیزم