یه روز زمستونی و چند خبر
سلام برگ گلم
دیروز
چند بار تلاش کردی که غلت بزنی و از رو کمر به سمت دست می چرخیدی، صحنه زیبایی بود. مرسی که هر چند وقت یکبار با یک عمل جدید خوشحالمون میکنی
برای اولین بار ناخن دستهاتو کوتاه کردم.جراتم زیاد شده مگه نه؟آخه چی کارکنم بابایی وقت نمیکنه
عزیزم از جمعه تا حالا به طور ناگهانی گریه شدید میکنی چند بار در طول روز تکرار میشه خیلی دلم میسوزه دلیلشو متوجه نشودم حتی تو خوابم یکدفعه گریت بلند میشد با هیچ چیزم ساکت نمیشدی الهی شکر که بعد از سه روز خوب شدی
مامان فریده با یه هدیه فوق العاده زیبا به دیدنت اومد و تفسیرش این بود که دخترک تو فرش فاطمه است در دل طبیعت زیبا -ممنونم مامان فریده-
نوشته شده در ١٢/١٠/١٣٩٠
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی